ابن تیمیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

.



ابن حجر می¬گوید: ابن تیمیّه درباره حضرت علی علیه السلام چنین اظهارنظر می¬کند: وی در هفده مورد اشتباه کرده و در آن موارد با سخن آشکار قرآن، مخالفت نموده است. ابن حجر پس از نقل این سخن می¬نویسد: درباره ابن تیمیّه بین علما اختلاف نظر وجود دارد. برخی او را از مجسّمه می¬دانند، از این جهت که وی چنین اعتقادی را در دو کتاب عقیده حمویّه و واسطیّه و دیگر کتاب¬هایش آورده است. می¬گفت که علی علیه السلام در هفده مورد اشتباه کرده و به هر سمتی که رو می¬کرده است، خوار و زبون می¬گشته و او بارها خواست که به خلافت برسد؛ اما نتوانست. او برای ریاست و سلطنت می¬جنگید، نه برای دیانت، او دوستدار ریاست بود. ابوبکر در بزرگسالی اسلام آورد و می¬فهمید که چه می¬گوید، اما علی در خردسالی مسلمان شد و اسلام کودک پذیرفته نیست. او در جریان خواستگاری دختر ابوجهل سخنی گفته که تا هنگام مرگ آن را فراموش نکرده بود. لا یبغضک إلا منافق؛ جز منافق کسی بغض و دشمنی تو را به دل ندارد. ابن تیمیّه در اسلام امیرمؤمنان علی علیه السلام بحث می¬کند و گستاخی را به جایی می¬رساند که می¬گوید: پیش از آنکه خداوند (حضرت) محمّد صلی الله علیه و آله را به رسال مبعوث کند، هیچ¬کس از قریش مؤمن نبود؛ نه مردی، نه کودکی، نه زنی، نه سه نفر و نه علی. هیچ کدام ایمان نداشتند؛ زمانی که گفته می¬شود: مردان بت می¬پرستیدند، کودکان نیزهمین¬گونه بودند؛ چه علی و چه دیگران. اگر بگویید: کفر خردسال همانند کفر انسان بالغ نیست. می-گوییم: ایمان کودک نیز مانند ایمان فرد بالغ نیست، همان-طوری که برای دیگران ایمان و کفر پس از بلوغ ثابت می¬شود، برای علی نیز حکم ایمان و کفر قبل از بلوغ ثابت می¬گردد. از آن گذشته، کودکی که از پدر و مادر کافر متولد شود به اتفاق مسلمانان حکم کفر را دارد. ابن تیمیّه در جای دیگری می¬گوید: در حقیقت رافضیان نمی¬توانند ایمان علی و عدالتش را ثابت کنند... اگر بگویند اسلام، هجرت و جهاد او در راه خدا به تواتر نقل شده است، در پاسخ می¬گوییم: اسلام معاویه، یزید، خلافی بنی¬امیّه و بنی¬عباس، همچنین نماز، روزه و جهاد آنان نیز به تواتر نقل شده است. در جای دیگر می¬گوید: معلوم نیست که کفّار و منافقان با علی دشمن بوده¬اند. آن¬گاه می¬گوید: تمامی مطالبی که درباره رشادت¬ها و شهامت¬های او در جنگ¬ها و غزوه¬ها نقل شده، دروغ است... . ابن تیمیّه می¬گوید که به نظر ابوحنیفه، مالک، احمد بن حنبل و دیگران، علی حق نداشته با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگد و این کار خلاف شرع بوده است؛ زیرا شرایط بغاه در آن¬ها نبوده تا علی با آن¬ها بجنگد. ابن تیمیّه در جای دیگری می¬افزاید: علم پیامبر به واسطه غیر علی به تمامی شهرهای اسلام رسید. 1. علی و آیه ولایت. خداوند متعال می¬فرماید: إنّما ولیّکم الله و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاه و یؤتون الزّکاه و هم راکعون؛ ولی و صاحب اختیار شما تنها خدا، پیامبر او و کسانی هستند که ایمان آورده¬اند؛ همان کسانی که نماز را برپا می¬دارند و در حال رکوع زکات می¬دهند. بنا بر دیدگاه عالمان اهل سنّت این آیه شریفه درباره امیر مؤمنان علی علیه السلام نازل شده است. برخی از دروغ¬گویان حدیثی دروغین جعل کرده و گفته¬اند: این آیه در مورد علی در آن هنگام که انگشترش را در نماز به فقیر بخشید، نازل شده است. این مطلب به اتفاق دانشمندان حدیث دروغ است و دروغ بودن آن از راه¬های گوناگونی آشکار است. از روایان دیگر این حدیث می¬توان افراد ذیل را نام برد: طبرانی، خطیب بغدادی، ابن جوزی، محب طبری و متّقی هندی. از طرفی این حدیث در تفسیرهای: فخر رازی، بَغَوی، نَسَفی، قُرطُبی، بیضاوی، ابوالسعود عمادی و شوکانی نیز آمده است. الّذین ینفقون أموالهم باللّیل و النّهار سرّا و علانیه؛ کسانی که اموالشان را شب و روز، مخفی و آشکار در راه خدا انفاق می¬کنند. به اعتراف دانشمندان اهل سنّت این آیه درباره امیرمؤمنان علی علیه السلام نازل شده است، اما ابن تیمیّه می¬گوید: نازل شدن این آیه در مورد علی ثابت نشده و دروغ است. فخر رازی، زمخشری، محب الدین طبری، ابن اثیر، سیوطی و ابن حجر مکی. إنّما أنت منذر و لکلّ قوم هاد؛ (ای پیامبر!) تو فقط بیم¬دهنده هستی و برای هر گروهی هدایت¬گری خواهد بود. ابن تیمیّه با گستاخی چنین می¬نویسد: بنا به اتفاق دانشمندان حدیث، نزول این آیه در مورد علی دروغ و جعلی است. سیوطی و متّقی هندی. حاکم نیشابوری هیثمی پس از نقل این حدیث در مجمع الزوائد می¬گوید: تمامی رجال این سند از افراد مورد وثوق و اطمینان هستند. ابن تیمیّه، برادری بین مهاجران را انکار کرده و می¬گوید که میان پیامبر و علی هیچ عهد برادری رخ نداده است. او گمان می¬کند که این حدیث از احادیث دروغ است؛ اما حافظ ابن حجر عسقلانی سخن ابن تیمیّه را رد کرده و گفته است که به قیاس این حدیث را نپذیرفته است. بعضی می¬گویند: هم او امام بود و هم معاویه... برخی می¬گویند: در آن زمان امام وجود نداشت؛ بلکه دوران فتنه بود... گروه سومی بر آنند که علی، امام است و او به درستی با کسانی که به جنگ او آمدند جنگید. هم¬چنین صحابه¬ای که با او جنگیدند هم¬چون طلحه و زبیر مجتهد بوده و کار درستی انجام داده¬اند(!!).. طایفه چهارمی علی را امام می¬دانند و می¬گویند: او مجتهد بود و به درستی دست به شمشیر برد و جنگید و آن¬هایی که به جنگ او آمدند نیز همگی مجتهد بودند؛ امّا در اجتهادشان اشتباه کرده¬اند... پنجمین گروه می¬گویند: علی با آن که خلیفه بود و او از معاویه به حق نزدیک¬تر بود؛ اما بهتر بود که دست به شمشمیر نمی¬برد. ابن تیمیّه در این دیدگاه تنها به همین 5 قول اکتفا کرده و قول ششمی را ذکر نمی¬کند. در جای دیگر قدم را فراتر گذاشته و به راحتی تاریخ مسلّم را انکار نموده می¬گوید: بسیاری از نخستین سابقین در اسلام از علی پیروی نکردند و با او بیعت ننمودند و بسیاری از صحابه و تابعین با او جنگیدند. ابن تیمیّه در جای دیگر چنین می¬نویسد: ما می¬دانیم زمانی که علی زمام امور را به دست گرفت بسیاری از مردم، معاویه و دیگران را خلیفه خود می-دانستند. در حدیث دیگری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: من ناصب علیّا الخلافه من بعدی فهو کافر؛ هرکه با خلافت علی پس از من مخالفت کند و با او دشمنی داشته باشد، کافر است. عمر بن خطاب اجازه نمی¬داد غیر عرب (از عرب) ارث ببرد مگر آن که در سرزمین عرب¬ها به دنیا آمده باشد. مالک گوید: هرگاه زن بارداری از سرزمین دشمن می¬آمد تنها در صورتی آن فرزند پس از مرگ مادرش طبق کتاب خدا ارث می-برد که در زمین عرب¬ها به دنیا آمده باشد. این هم گوشه¬ای از عدالت عثمان: زمانی که شمال افریقا ـ از طرابلس غرب تا طنجه ـ فتح شد و به دست مسلمانان افتاد، عثمان تمامی ثروت¬های آن سامان را یک¬جا به عبدالله بن ابی سرح بخشید، بدون آن که احدی از مسلمانان را در آن شریک سازد. آن روز که به مروان بن حکم، صد هزار از بیت¬المال داد و دخترش را به حباله نکاح او در آورد، دستور داد به ابوسُفیان دویست هزار از بیت¬المال بدهند. زید بن ارقم خزانه¬دار عثمان، کلیدهای بیت¬المال را نزد عثمان آورد و گریست. عثمان گفت: از این که من به خویشاوندانم رسیدگی می¬کنم ناراحتی و به خاطر این که صله رحم می¬کنم گریه می¬کنی؟! گفت: نه، گریه من به این جهت است که گمان می¬کنم تو به خاطر آن چه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در راه خدا خرج کردی امروز این اموال را از بیت¬المال مسلمانان برمی¬داری. به خدا سوگند! اگر به مروان صد درهم بدهی زیاد به او داده¬ای. به ناگاه عثمان گفت: (تو شایستگی خزینه¬داری را نداری) کلیدها را بینداز، ما شخص دیگری را به این کار می-گماریم. و ما أرسلناک إلا رحمه للعالمین؛ ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم. پیامبر ما رحمت برای جهانیان است. قرآن کریم در آیه دیگری می¬فرماید: لا إکراه فی الدّین قد تبیّن الرّشد من الغیّ؛ اکراهی در دین نیست در حالی که راه صحیح از ناصحیح روشن شده است. اسلام دینِ علم، فهم و معرفت است. فریاد اسلام این است که بفهمید آن¬گاه بپذیرید. قرآن کریم با آوای بلند ندا می-کند: و لا تقف ما لیس لک به علم؛ و از آن¬چه به آن آگاهی نداری پیروی مکن. قرآن کریم مسیحیان را ملامت می¬کند که «چرا به گمان اکتفا کردید در حالی که گمان هیچ¬گاه شما را به حق نمی¬رساند»؟ هرگز چنین آیینی از مردم نمی¬خواهد به زور ایمان بیاورند، هرگز چنین دینی نمی¬پسندد که با قدرت شمشیر صدایش در جهان پخش شود. اسلام یک حکومت جاه¬طلب نیست که با زور، کشورگشایی کند و زمین¬ها را تحت تصرّف نماید و بر عده بیشتری حکم¬رانی کند، او می¬خواهد بر دل¬ها حکومت کند و مردم را از یوغ حاکمان خودکامه برهاند و بنده خدا کند، نه این که خود، خودکامگی نماید. حتی یک مورد از این کشورگشایی¬های بی¬ضابطه دیده نمی¬شود. هیچ¬گاه پیامبر بر سرزمینی لشکر نکشیدند که به زور آن¬ها را مسلمان کنند. ابن تیمیّه در سخن دیگر به دوران خلافت امیرمؤمنان علی علیه السلام اشاره می¬کند و می¬گوید: اصلاً در زمان خلافت او اسلام ظهوری پیدا نکرد؛ بلکه بین اهل اسلام فتنه بر پا شد و دشمنانشان ـ یعنی کفار، مسیحیان و مجوسیان ـ در آن¬ها طمع کردند. باید به ابن تیمیّه گفت: اگر امروز کسی بخواهد از اسلام چیزی بداند آیا به جنگ¬افروزی¬های خلفا می¬نگرد یا به نهج-البلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام؟! تو را گروه یاغی و سرکش خواهند کشت. همین سخن پیامبر سبب شد بعد از آن که سپاهیان معاویه عمار را به شهادت رساندند، فشار شدیدی بر معاویه و عمروعاص وارد شود و بین سپاهیانشان اضطراب افتد.


:: برچسب‌ها: ابن تیمیه, سلمان حدادی,

 

پیام های سیستم

پیام های سیستم

 

پاسخ به نظرات

پیام های سیستم

پیام های سیستم