مایکل بوث داستان خود را تا جایی روایت کرده که بعد از دبیرستان مسیحی در معبد کریشنا به دنبال گمشده ای می گشت. در ادامه خود از سرنوشتش می گوید:

****

پس از آن دوباره سراغ مسیحیت رفتم. کسی که در آمریکا بزرگ شده باشد، دائماً زیر بمباران مسیحیت قرار دارد. مسیحیت، با اختلاف بسیار از سایر ادیان، پرجمعیت‌ترین دین در آمریکاست. بر پایۀ آمار، ۷۸ درصد شهروندان آمریکا خود را مسیحی معرفی می‌کنند. همچنین مسیحیت نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری ایالات متحده و نیز در طول تاریخ این کشور داشته است. برخی از گروه‌های مسیحی تأثیرگذار در این کشور از این قرارند:  پیوریتَن‌ها، کوآکِرها، کاتولیک‌ها در ایالت «مریلند»، کلیسای انگلستان در ایالت «ویرجینیا»، ایوانجلیکالیسم، کلیسای اسقفی، کلیسای سیاه‌پوستان آمریکا و حتی گروه‌های مانند مورمون‌ها و شاهدان یهوه.

در دوران معاصر آمریکا، مسیحیان نوزاده (born-again) هم هستند که اعتقاد خود به مسیحِ منجی را با صراحت تمام ابراز می‌کنند. من از برخی آموزه‌های مسیحیت خوشم می‌آمد. از مسألۀ محبتی که مسیحیان ادعا می‌کنند خوشم می‌آمد؛ خدا تو را دوست دارد؛ عیسی(ع) تو را دوست دارد. همۀ این محبت‌ها احساس گرما و آرامشی در درون انسان به وجود می‌آورد. من به سادگی این دین هم توجه کردم؛ به عیسی(ع) به‌عنوان منجی ایمان بیاور تا نجات یابی. این دو دلیل عمدۀ من برای تحقیق دربارۀ مسیحیت بود تا ببینم به دردم می‌خورد یا نه؛ ببینم ممکن است حقانیت آن ثابت شود یانه.

پیش از آن اطلاعات زیادی در مورد مسیحیت داشتم، ولی باز هم می‌خواستم دربارۀ آن بیشتر فکر کنم. دلیل انتخاب نکردن مسیحیت، اعتقاد مسیحیان به تثلیث بود. این چیزی بود که نمی‌توانستم در کله‌ام فرو کنم و هنوز هم نمی‌توانم. هر بار که از کسی می‌پرسیدم چگونه می‌شود سه خدا را یکی دانست؛ چطور پدر، پسر و روح‌القدس، هر سه یک وجود واحدند، جواب می‌شنیدم: «باید قلباً بپذیری برادر!» من می‌خواهم بپذیرم، ولی چطور به چیزی ایمان بیاورم که حتی ذره‌ای از آن را نمی‌توانم درک کنم؟ باز هم تحقیق کردم و به جواب‌های جالب‌تری رسیدم: این مسأله را به‌صورت ۳ = ۱ + ۱ + ۱ نبین، بلکه آن را ۱ = ۱ × ۱ × ۱ در نظر بگیر؛ یا به‌صورت پوشه‌ای با سه بخش به آن نگاه کن. ولی این‌ها فقط محض خالی نبودن عریضه بود، نه جواب‌های دقیق و اساسی و هیچ‌کدام نتوانست نظرم را تغییر دهد.

بعد از مسلمان شدن فهمیدم که قرآن دربارۀ تثلیث حرف زده و آن را رد کرده است. برخی آیات قرآن را دربارۀ عقیدۀ مسیحیان به تثلیث در این‌جا می‌آورم:

«یا أَهْلَ الْکتَابِ لَا تَغْلُوا فی دینِکمْ وَ لَا تَقُولُوا عَلَی اللّهِ إِلَّا الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ اللّهِ وَ کلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَی مَرْیمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَا تَقُولُوا ثَلَاثَهٌ انْتَهُوا خَیرًا لَکمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ یکونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَات وَ مَا فِی الْأًرْضِ وَ کفَی بِاللّهِ وَکیلاً»

؛ ای اهل کتاب! در دین خود غلو (و زیاده‌روی) نکنید و دربارۀ خدا غیر از حق نگویید. مسیح، عیسی‌بن‌مریم فقط فرستادۀ خدا و کلمه (و مخلوق) او است، که او را به مریم القا نمود و روحی (شایسته) از طرف او بود. بنابراین ایمان به خدا و پیامبران او بیاورید و نگویید (خداوند) سه‌گانه است. (از این سخن) خودداری کنید که به سود شما نیست. خدا تنها معبود یگانه است. او منزه است که فرزندی داشته باشد، (بلکه) از آنِ او است آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است و برای تدبیر و سرپرستی آنها خداوند کافی است. (النساء:۱۷۱).

«لَقَدْ کفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَهٍ وَ مَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ إِن لَمْ ینْتَهُوا عَمَّا یقُولُونَ لَیمَسَّنَّ الَّذینَ کفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»؛

آنها که گفتند خداوند یکی از سه خدا است (نیز) به‌طور مسلّم کافر شدند، با این‌که معبودی جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه می‏گویند دست برندارند، عذاب دردناکی به کافرانِ آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند) خواهد رسید. (المائده:۷۳).

«وَ إِذْ قَالَ اللّهُ یا عیسَی ابْنَ مَرْیمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلَهَینِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَک مَا یکونُ لی أَنْ أَقُولَ مَا لَیسَ لی بِحَقٍّ إِنْ کنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فی نَفْسی وَ لَا أَعْلَمُ مَا فی نَفْسِک إِنَّک أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیوبِ»؛

به یادآور زمانی را که خداوند به عیسی‌بن‌مریم می‏گوید: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو معبود، غیر از خدا، انتخاب کنید؟ او می‏گوید: منزّهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایستۀ من نیست بگویم. اگر چنین سخنی را گفته باشم تو می‏دانی. تو از آنچه در روح و جان من است آگاهی و من از آنچه در ذات (پاک) تو است آگاه نیستم، زیرا تو باخبر از تمام اسرار و پنهانی‌ها هستی. (المائده:۱۱۶).

بنابراین فقط به‌خاطر تثلیث، از مسیحی شدن منصرف شدم.

پس از آن، نگاهی کوتاه به دین یهود انداختم. برخی از بستگان من یهودی هستند، ولی این نکته باعث نشد که من هم به یهودیت مایل شوم. احساس می‌کردم که گویا هر بار که پای یهودی شدن به میان می‌آید، از آن دفع می‌شوم. بستگان من با یهودیت ارتدوکس یا مقیّد مخالف‌اند و آن را تعصب خشک می‌دانند. به نظرم یهودیت ارندوکس را به همان دلایلی تعصب می‌دانند که من، یک مسلمان عامل به احکام را هم متعصب می‌خوانند. دین یهود احکام شرعی بسیاری در زمینه‌های مختلف زندگی دارد که فرد باید آنها را رعایت کند. برخی از این احکام مانند احکام اسلام و برخی سخت‌تر هستند. مثلاً خوردن گوشت غیز ذبح شرعی یهود، کوشِر، برای یهودیان جایز نیست، درست همان‌طور که برای مسلمانان هم خوردن گوشت غیر ذبیحه جایز نیست. بستگان من، رعایت این احکام را تعصب می‌دانند.

نمونۀ دیگر، مسألۀ طهارت و نجاست است. در اسلام، برخی چیزها ذاتاً نجس‌اند، مثل خون یا مردار حیوانات خاصی که ذبح شرعی نشده‌اند. این نجاسات احکام شرعی خاصی دارند. در یهودیت هم احکام مشابهی وجود دارد. مثلاً گذاشتن گوشت در ظرف حاوی لبنیات به‌هیچ‌وجه جایز نیست. یعنی اگر ظرفی برای گوشت به کار رفت، دیگر نمی‌توان از آن برای لبنیات استفاده کرد. یهودیان ارتدوکس به‌خاطر همین حکم شرعی، دو دست ظرف جداگانه برای گوشت و لبنیات دارند. بستگان من این‌ها را تعصب می‌دانند.

یادم می‌آید یک بار با مادربزرگم در این مورد صحبت می‌کردم. از او پرسیدم: «اگر من یهودی مذهبی شوم نظر شما چیست؟» مادربزرگ جواب داد: «من از یهودیت ارتدوکس متنفرم. این بدترین تصمیمی است که ممکن است بگیری.» دقیقاً نمی‌دانم چرا احساسی چنان منفی نسبت به یهودیت داشتم، ولی مطمئن‌ام کسانی که من را می‌شناسند، نظرات گوناگونی دربارۀ این احساس خواهند داشت. خودم ترجیح می‌دهم بگویم که خدا من را از یهودیت دور نگه داشت تا به اسلام هدایتم کند.

من با دین یهود دو مشکل عمده داشتم. اول این‌که هرچند تلقی آنها از خدا، چنان‌که من فهمیده‌ام، دریافتی توحیدی است، اما آنها عقیده دارند که دست خدا بسته است.(۱) این یعنی خدا جهان را خلق کرد، ولی آن را نگه نداشت. یعنی خدا خالق هست، ولی بعد از خلقت جهان بر آن فرمان‌روایی نمی‌کند. خدا در زندگی یهودیان نقش مهمی ایفا نمی‌کند و معنویت هم. یهودیان مذهبی سرگرم انجام آداب و مناسک بی‌روح هستند، درحالی‌که غیرمذهبی‌ها، مذهبی نیستند دیگر.

دلیل دوم نویسنده را برای روگردانی از دین یهود در قسمت آینده بخوانید.

 

پی‌نوشت

۱. «وَ قَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَ لُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیفَ یَشَاءُ وَ لَیزِیدَنَّ کثِیرًا مِنْهُم مَا أُنزِلَ إِلَیکَ مِن رَبِّکَ طُغْیانًا وَ کُفْرًا وَ أَلْقَینَا بَینَهُمُ الْعَدَاوَهَ وَ الْبَغْضَاء إِلَی یَوْمِ الْقِیامَهِ کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَ یسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا وَ اللّهُ لاَ یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»؛ و یهود گفتند دست خدا به زنجیر بسته است! دستهایشان بسته باد و به‌خاطر این سخن از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او گشاده است. هرگونه بخواهد می‏بخشد، و این آیات که بر تو از طرف پروردگارت نازل شده بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‏افزاید، و در میان آنها عداوت و دشمنی تا روز قیامت افکندیم، و هر زمان آتش جنگی افروختند، آن را خداوند خاموش ساخت و برای فساد در زمین تلاش می‏کنند و خداوند مفسدان را دوست ندارد. (المائده:۶۴)

.

****

فصل سوم کتاب "حجره ای برای گانگستر"

نوشته مایکل بوث

ترجمه عبدالله زاده مهنه

منبع : سایت با مومنان

ادامه دارد ان شاالله...

 
yahoo reddit facebook twitter technorati stumbleupon delicious digg
 
 

پیام های سیستم

پیام های سیستم

 
 

ارسال ایمیل

پیام های سیستم

پیام های سیستم

پاسخ به نظرات

پیام های سیستم

پیام های سیستم